سوره فجر: وَ الْفَجْرِ (1) وَ لَیالٍ عَشْرٍ (2) وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (3) وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ (4) هَلْ فِی ذلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ (5)

 فضیلت سوره فجر در تفسیر مجمع البیان و نورالثقلین

´أبی بن کعب عن النبیn قال: ‏ و من قرأها فی لیال عشر غفر الله له و من قرأها سائر الأیام کانت له نورا یوم القیامة.
´عن أبی عبد اللهg قال:‏ اقرأوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فإنها سورة الحسین بن علی (ع) من قرأها کان مع الحسین بن علی (ع) یوم القیامة فی درجته من الجنة.
´تفسیر نور الثقلین
´1- فی کتاب ثواب الأعمال باسناده عن أبى عبد الله علیه السلام قال: اقرؤوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم، فانها سورة الحسین بن على علیهما السلام، من قرءها کان مع الحسین علیه السلام یوم القیامة فی درجته من الجنة ان الله عزیز حکیم.
´2- فی مجمع البیان أبى بن کعب عن النبی صلى الله علیه و آله قال: و من قرأها فی لیالی عشر غفر له، و من قرأها سایر الأیام کانت له نورا یوم القیامة.
سوره فجر در تفسیر مجمع البیان

 

آیه 1.  وَ الْفَجْرِ 

´الفجر: پاره شدن عمود صبح است، خداوند براى بندگانش شکافته است، آن گاه که آن را در افق مشرق ظاهر میکند به پشت کردن شب تاریک و آمدن روز روشن.
´شامل دو فجر

1-فجری است که کشیده شده، آن سفیدی است که از جهت درازى و طول بالا میرود، مانند دم گرگ و آن در شرع حکمى ندارد.

2- سپیدى است که کشیده و در افق و فضاى آسمان پراکنده میشود و آن اوّل وقتی است که در ماه رمضان خوردن و نوشیدن در آن حرام است براى کسى که می‌خواهد روزه بگیرد و آن اوّل روز است.

(وَ الْفَجْرِ)سوگند به سپیدى روز

1. شکافتن صبح هر روزى(عکرمه، حسن، جبائى، ابوصالح از ابن‌عبّاس)

´2.فجر ذى حجه است زیرا خداوندایّام‏ آن را به آن مقرون و نزدیک داشته (بعضی). فضلها
´أبی بن کعب عن النبی ص قال‏ و من قرأها فی لیال عشر غفر الله له و من قرأها سائر الأیام کانت له نورا یوم القیامة
´عن أبی عبد الله (ع) قال‏ اقرأوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فإنها سورة الحسین بن علی (ع) من قرأها کان مع الحسین بن علی (ع) یوم القیامة فی درجته من الجنة.

 

 

´´تفسیر نور الثقلین
´1- فی کتاب ثواب الأعمال باسناده عن أبى عبد الله علیه السلام قال: اقرؤوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم، فانها سورة الحسین بن على علیهما السلام، من قرءها کان مع الحسین علیه السلام یوم القیامة فی درجته من الجنة ان الله عزیز حکیم.
´2- فی مجمع البیان أبى بن کعب عن النبی صلى الله علیه و آله قال: و من قرأها فی لیالی عشر غفر له، و من قرأها سایر الأیام کانت له نورا یوم القیامة.
آیه 2. ´(وَ لَیالٍ عَشْرٍ)

1. ده روز ذى حجّه (مجاهد و ضحاک)

2. فجر اوّل محرّم است براى اینکه سال در آن روز نو میشود (قتاده)

3. فجر روز عید قربان است براى اینکه در آن قربانى واقع میشود و متّصل به ده شب میگردد. (ابى مسلم)

4. به فجر تمام روز اراده شده. (ابن عبّاس)

5. مراد از لیالى عشر ده روز اوّل ذى حجّه است و مرفوعا هم این مطلب روایت شده است، خداوند آن ایّام را شرافت داده براى اینکه مردم در آن براى کارهاى خیر شتاب کنند. (ابن عبّاس و حسن و قتاده و مجاهد و ضحاک و سدّى).

6. ده روز آخر ماه رمضان (ابن عبّاس در روایت دیگرى)

7. ده روز موسى بن عمرانgاست براى سى شبى که خدا به آن میقات موسى را تمام کرد و فرمود، «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ ...»(بعضى)

آیه 3. ´(وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ)

1. سوگند به زوج و فرد از عدد (حسن)

2.یاد آورى حساب: به دلیل بزرگى آنچه از منفعت و نعمت در آن است که به سبب آن از مقدارها و حسابها ضبط می‌شود.(ابومسلم)

´«گفتار بزرگان در معنى شفع و وتر»

1. شفع و وتر، زوج و فرد تمام موجودات است که خداى تعالى آفریده، زیرا تمام اشیاء یا زوج یا فرد هستند. (ابن زید و جبائى)

2. شفع خلق خدا  است براى اینکه فرمود وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً ...و وتر خداى تعالى است بر اساس روایت ابى سعید خدرى از پیغمبرn(عطیه عوفى و ابى صالح و ابن عبّاس و مجاهد)

3. شفع و وتر نماز است، و از آن است نماز شفع و نماز وتر (که جزو نوافل شب است و آن روایت ابن حصین از پیغمبرnاست.(بعضى)

4. شفع روز قربان (عید اضحى) و وتر روز عرفه است، و روز عرفه به سبب موقف فرد (روز نهم) است که طاق میباشد. (ابن عبّاس و عکرمه و ضحاک)

5. شفع روز ترویه و وتر روز عرفه است، و این قول از امامباقر و صادقgروایت شده است.(بعضى)

6. شفع و وتر در قول خداى عزّوجلّ‏ «فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْه‏‏: کسى که در دو روزى شتاب و تعجیل کند گناهى بر او نیست، و کسى که تأخیر نماید نیز بر او گناهى نیست»، پس شفع کوچاوّل و و وتر کوچدوّم است، و آن روز سوّم (13ذیحجه)است و لیالى العشر هشت روز از اوّل ذى حجّه و روز عرفه و عیدقربان است.(ابن زبیر)

7. وتر آدم است که به سبب زوجه و همسرش‏ حوّاء شفع و جفت شد. (ابن عبّاس)

 

8. شفع روزها و شبهاستو وتر آن روزی است که بعد از آن شب نیست و آن روز قیامت است. (مقاتل بن حیّان)

9. شفع صفات مخلوقات و آفریده‏هاى خدا و تضادّ آن است عزّت و ذلّت، وجود و عدم، قدرت و عجز، علم و جهل، و مرگ.(بعضى) وتر صفات خداى تعالى است، زیرا او موجودی است که عدم و نیستى ندارد، توانا و قادری است که عجز ندارد، عالم و دانائی است که نادانى و جهل بر او روا نیست، و حىّ و زنده‏اى است که مرگ ندارد.

10. شفع، على و فاطمهCاست و مراد از وتر محمّدnاست.(بعضى)

11. مراد از شفع صفا و مروه، و مقصود از وتر بیت الحرام است.(بعضى)

 

آیه 4. ´(وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ): و قسم به شب هنگامی که سیر مى‏کند.

1- جنس لیالى «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ»قسم به شب آنگاه که تاریکی برود تا به روشنایى سپیده صبح تمام شود

این سیر مرتب بوده و رفت و آمد مرتب آن دو، روشن‌ترین دلیل بر این است که فاعل و مدبّر آن بزرگ و منزّه از شبیه است.

oبعضى: علّت اینکه سیررا به لیلنسبت داده براى این است کهلیل به مسیر خورشید در فلک سیر می‌کنند و انتقال آن از افق به افق دیگر.

«إِذا یَسْرِ» =اذا جاء: وقتى که آمد و به سوى‏ ما اقبال نمود و اراده نموده هر شب را.(قتاده و جبائى)

2-یک شب معیّن از میان شبها(شب قدر یا عید فطر یا عید قربان)

3ـ شب مزدلفه و شب مشعر الحرام (شب عید اضحى) است که مردم در آنجا به طاعت خداى تعالى جمع می‌شوند، در آن شب حجّاج از عرفه به سوى مزدلفه سیر می‌کنند، سپس در آنجا نماز صبح را گذارده و بسوى منى صبحگاهان حرکت می‌کنند.(مجاهد و عکرمه و کلبى)

آیه 5. هَلْ فِی ذلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ (5)
´الحجر: عقل و خرد را گویند و اصل آن منع است، مى‏گویند: «حجر القاضى على فلان ماله: قاضى منع کرد فلانى را از تصرّف مالش»، عقل از کارهاى زشت و قبیح منع میکند و از انجام آن باز می‌دارد.
´آیا در آنچه از سوگندها یاد شد، اقناع کننده‏اى براىصاحب عقل و خرد هستکه درباره قسم و آنچه بدان قسم خورده، تعقّل و اندیشه کنند؟
´این تأکید و تعظیم است براى آنچه قسم بدان واقع شده: مقصود این است که فرد صاحب خرد و عقل می‌داند که در آنچه خداوند تعالى بدان قسم خورده است، عجائب و دلائلى بر توحید و یکتایى خدا است که عجائب و شگفتیهاى صنع و بدایع حکمت او را واضح می‌کند،
´

 

آیات 1 تا 5 سوره فجر در تفسیر کشاف

فضیلت سوره فجر در تفسیر کشاف

´قال رسول اللهn:
´«من قرأ سورة الفجر فی اللیالی العشر غفر له و من قرأها فی سائر الأیام کانت له نورا یوم القیامة: هر کس سوره فجر را در شب‌های دهگانه بخواند، خدا او را می‌آمرزد و هر کس آن را در سایر شب‌ها بخواند، خدا برای او در روز قیامت نور قرار می‌دهد».

 

آیه 1. 
´قسم خوردن به فجر مثل قسم خوردن به صبح «وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ، وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ»
´قیل: مراد نماز فجر است.
´قال رسول اللهn: «هر کس سوره فجر را در شب‌های دهگانه بخواند، خدا او را می‌آمرزد و هر کس آن را در سایر شب‌ها بخواند، خدا برای او در روز قیامت نور قرار می‌دهد».
 
آیه 2. 
 مراد از شب‌های دهگانه: ده شب ذی‌الحجه

اشکال: چرا «وَ لَیالٍ عَشْرٍ» بین قسم‌ها به صورت نکره ذکر شد؟

جواب: الف) برای اینکه شب‌های مخصوص از بین جنس شب‌ها است که ده شب برخی از آن شب‌هاست،

ب)یا از لحاظ فضیلت مخصوص است و همچون سایر شب‌ها نیست.

اشکال: چرا با «ال عهد» معرفی نشد، با اینکه آن‌ها شبهای معلومی بودند؟

جواب: اگر این کار را می‌کرد، معنای فضیلتی که در نکره وجود دارد برای آن حاصل نمی‌شد، ضمن آنکه بهتر است «ال»‌ها همجنس باشند، زیرا دورتر از پیچیدگی و مخفی گویی می‌شود.

 آیه 3. (وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ):به زوج و فرد

1. یا به زوج و فرد همه‌ی اشیا.

2. یا زوج این شب‌ها و فرد آن.

3. جایز: زوج روز عید قربان و فرد روز عرفه، برای اینکه عرفه نهم ماه و عید قربان دهم آن است.

از نبیnروایت شده که آن دو (شفع و وتر) را به عید قربان و عرفه تفسیر کرد. و بیان‌های زیادی در شفع و وتر گفته‌اند تا اینکه در برگرفته اجناس آنچه را در زوج و فرد واقع می‌شود.

قرائت: «الوَتر» به فتح واو، « الوَتر و الوِتر» دو لغت مثل «حِبر و حَبر» در عدد.

 در « التِرة» تنها با کسر آمده است.

«الوَتِر» به فتح واو و کسر «تاء» قرائت یونس از ابی عمرو

 

آیه 4. 

´بعد از اینکه قسم یاد کرد به شب‌های مخصوص، به شب به صورت عمومی قسم یاد کرد.
´« إِذا یَسْرِ» زمانیکه می‌گذرد، مثل: «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ‏: و شب هنگامی که پشت کند. (تکویر/17)»، «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ (مدثر/33): و قسم به شب، هنگامى که پشت کند و به آخر رسد».
´قرائت شده: و الفجر، و الوتر، و یسرٍبه تنوین، و این تنوینی است که بدل از حرف اطلاق واقع می‌شود.
´قرائت ابن عباس: و لیال عشربه اضافه شدن لیال به عشراراده می‌شود: «و لیال أیام عشر: و شبهای ایام دهگانه، و یاء در «یَسْرِ» درج حذف می‌شود و به کسره به جای «یاء» اکتفا می‌شود. و اما در وقف با کسره حذف می‌شود.
´قیل: «یسری» یسری فیه: در آن می‌گذرد.

 

آیه 5. 
´«هَلْ فِی ذلِکَ»‏:در آنچه از آن اشیاء بدان قسم یاد کردی، یعنی مقسم به.
´«لِذِی حِجْرٍ»:

1. آیا سزاوار است برای خدا که با قسم خوردن به این اشیاء، عظمت آنها را نشان دهد.

2. یا آیا در قسم خوردن من به آن برای صاحبان خرد، یعنی: آن قسم بزرگی است که قسم یاد شده‌ها با آن تأکید می‌شود.

´«حجر: عقل»، برای اینکه عقل از انجام امور ناشایست باز می‌دارد، هم چنانکه عقل و نهی نامیده می‌شود، برای اینکه تعقل می‌کند و نهی می‌کند.

ذی حجر یعنی توانا بر نفس خود بوده و ضبط کننده‌ی نفس باشد. (فراء)

´چیزی که بدان قسم یاد شده «لیعذبن» محذوف است و قول «أَ لَمْ تَرَ ... فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ‏ » بر آن دلالت می‌کند.



موضوع :